دیروز خیلی استرس رفتن به مدرسه را داشتم.بالاخره برای صبح روز مدرسه به سختی خوابیدم.خیلی خواب مدرسه رو می دیدم.صبح زود ساعت 5:30 بیدار شدم.نماز صبح خودم رو خوندم.صبحانه ام رو میل کردم.دندان هایم رو مسواک زدم.لباس های مدرسه ام رو پوشیدم و همچنین لوازم التحریرم رو در کیف گذاشتم.برای اینکه بدون استرس به مدرسه بروم در خانه دوستم رفتم.زنگ انها رو زدم.بعد از چند دقیقه در را باز کرد و به سمت مدرسه حرکت کردیم.بعد از یک ربع به مدرسه رسیدیم.
امروز برای تمیز کردن کمد کتاب هایم و همچنین اتاقم خیلی خسته شدم.بیشتر خستگی هایم مربوط به تمیز کردن و بیرون اوردن کتاب ها و مجلات و کاغذ و... بود.وقتی که داشتم به کاغذ ها نگاه می کردم و ان ها رو مرتب می کردم دوباره یاد معلم هایم افتادم که چقدر مهربون بودند و همچنین به نمره های عالیم نگاه می کردم و می گفتم چقدر برای این نمره ها تلاش کردم و در اخر هم نتیجه شون رو دیدم.انشا الله که امسال هم معلم ها مهربان باشند.من یک عادتی که دارم دوست دارم تمام کتاب های درسی سال قبل رو نگه دارم.چون برای سال اینده شاید یک کلمه یا یک نکته ای برای من مفید باشد.
اگر همین اول کار به شما بگویم معرفی کتاب که قرار است امروز با ان اشنا شویم 290 سال پیش نوشته شده چه واکنشی نشان می دهید؟شاید بگویید کی حال دارد همچنین کتابی بخواند؟ما حرف مادربزرگ و پدربزرگمان را هم گاهی متوجه نمی شویم چه برسد به ادم های 300 سال قبل! اما مطمئنم وقتی بگویم این کتاب به مسافرت ان هم از نوع عجیب و غریبش مربوط است حتما شما هم هوس خواندنش را می کنید.هنوز هم نتوانستید حدس بزنید این بار چه کتابی را در نظر دارم؟
أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ
ایا خدا برای بنده اش کافی نیست؟(زمر/۳۶)
وقتی اولین ستاره در اسمان روشن می شود،من به تو فکر می کنم.
وقتی اولین برگ روی شاخه ی درخت سبز می شود،من به تو فکر می کنم.
وقتی اولین قطره ی باران روی خاک می افتد،من به تو فکر می کنم.
مردمانی که در دل کوه ها و دشت ها به دنبال مراتع برای دام هایشان در حرکت اند،انسان های چادر نشینی که به انچه برایشان مقدر شده قانع اند و به دور از هیاهوی شهر و شهرنشینان زندگی می کنند،انسان هایی که از سپیده ی صبح تا شب ارام و قرار ندارند و دائما در حال تلاش و تولیدند.کوچ نشینی نوعی زندگی است که در ان انسان ها از راه پرورش حیوانات و با بهره مندی از فراورده های کشاورزی زندگی می کنند.ان ها در طول یک سال،دو یا چند بار محل سکونت خودشان را جابه جا می کنند.ناحیه ای را که کوچ نشینان جابه جا می شوند به کوچ عمودی و افقی تقسیم می کنند.
خداوند به ما نعمت های زیادی داده است.دو تا از این نعمت ها پدر و مادر هستند.من پدر و مادر خودم را خیلی دوست دارم و هر صبح و شب برای سلامتی انها دعا می کنم و از خدا می خواهم به من کمک کند تا برای انان فرزند خوبی باشم و وظایف خودم را به خوبی انجام دهم.پدر و مادر مثل خورشید و ماه هستند که روز و شب ما را روشن می کنند.
روزی که ما به دنیا امدیم،یک طفل بودیم،نه می توانستیم غذا بخوریم،
چند روزی هست که یکی از دوستان بیانی به نام وبلاگ هاتف،پستی منتشر کرده است که برای 16 شهریور که روز وبلاگ نویس هست،شما بیانی ها پستی از وبلاگ خود را به این مساله اختصاص بدهید.اقای هاتف هم یک حرکتی انجام می دهد و به رسم یادگار هم هدایایی تقدیم می کند. من هم از اقای هاتف تشکر می کنم که این پست چالش رو راه انداخته است.شما هم اگر دوست دارید در این چالش سهیم باشید،این پست را تا اخر بخونید تا نحوه شرکت در این چالش رو هم به شما بگویم
دنیای امروز،دنیای گوناگون رسانه ها و هجوم گسترده ی پیام هاست.در هر دقیقه،پیام های بی شماری دریافت و روانه می کنیم.پیام ما در یک چشم به هم زدن،به دورترین نقاط جهان می رسد و منتشر می شود.در چنین جهانی ما هم باید درست بیندیشیم و خود را به ابزارهای زیستن در ان،مجهز کنیم.
یکی از ابزارهای موثر زیستن در جهان امروز،مهارت ((نوشتن)) است.کسانی که حرفی برای گفتن دارند و می توانند بنویسند،افکار خود را به راحتی با مردم جهان به اشتراک می گذارند و سخنان خود را به گوش انها می رسانند.
خواندن این مطلب و فراگیری ثبت و ساخت سایت را به دو علت پیشنهاد می کنم:اول اینکه می توانید خاطرات،یادداشت ها،روزنگاری ها،اخبار گروه و انجمن های علمی مدرسه یا گروه های دوستی تان را در وب سایت بنویسید و منتشر کنید.از طرف دیگر با یادگرفتن این مهارت هم می توانید به توانایی های خود بیفزایید و حتی با فراگیری زبان های برنامه نویسی کسب درامد کنید و طراحی وب سایت را به عنوان شغل اینده انتخاب کنید.
یکی از بهترین شیوه ها برای مطالعه و به خاطر سپردن مطالب،یاداشت برداری و خلاصه نویسی است.کاری که خیلی از ما به صورت تجربی انجام می دهیم و هنگام درس خواندن در حاشیه ی کتاب یا تکه ای کاغذ خلاصه ی مطالب را یادداشت می کنیم.در این پست می خواهم با شیوه ی صحیح این کار اشنا شویم.
هر کس بنا به طبیعت و استعداد ذاتی خود می تواند راه بهتری برای یادداشت برداری انتخاب کند.مثلا من از نوشتن در حاشیه ی کتاب و خط کشیدن زیر مطالب بدم می اید ولی نوشتن روی کاغذ را دوست دارم.پس از میان راه های متفاوت بهترین گزینه ی خودتان را انتخاب کنید.نگویید پینوکیو را نمی شناسید که باور نمی کنم!فقط ممکن است زل بزنم به دماغتان و منتظر باشم کش بیاید و دراز شود.با وجود ترجمه ی داستانش به زبان های گوناگون و ساختن انیمیشن و نمایش فیلم های مختلف درباره ی پینوکیو وجود عروسکش در اکثر اسباب بازی فروشی ها و ... تقریبا غیر ممکن است کسی در گوشه ای از دنیا پیدا شود و ادعا کند که این شخصیت دوست داشتنی را نمی شناسد.
............بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ............
به وبلاگ معلمی از جنس اینده خوش امدید.من این وبلاگ را راه اندازی کردم برای اینکه به شغل دوست داشتنی ام،یعنی شغل معلمی برسم.من نوشتن را خیلی دوست دارم برای همین این وبلاگ را راه اندازی کردم.در این وبلاگ نوشته هایی از قبیل دلنوشته،تجربه های زندگی،روزنوشت مدرسه و رسم زندگی و...می نویسم.اگر تصویر بالای توضیحات این متن را ببینید،می بینید که یک راه است که در هر دو طرف درخت کاج وجود دارد،این راه طولانی است ولی بی انتها نیست.این موضوع به من هم مربوط می شود یعنی من باید تلاش کنم و درس بخوانم که در اخر راه به شغل معلمی برسم.امیدوارم شما هم از مطالب وبلاگ من لذت ببرید و نظرتون رو نسبت به مطالب من بگویید.بازم ممنون که وقت می گذارید و در وبلاگ من حضور پیدا می کنید.
........الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ........